تقدیم به بهترین بهترینم

هنگامه ی غروب وتاریکی زمانی که روح افسرده وتارک دنیای قلبم سیر به

 برهوت زمانی بی زوال را می سپرد ،روحی از جنس رهایی ،ازادی

 ،عشق،محبت و دنیای از جنس حبابی بی زوال سرانجام سرنوشتم را 

 باطلای نابی ازستایش وپرستیدگی ،تجرد قلبم را به تاهل واسودگی تسخیر

 کرد .به یمن این تسخیر و تاهیل عمرم رابه پایش نثار میکنم .                          

 

اکنون با فریادی عالم گیر می سرایم به تعداد نفسهایم دوستت دارم

                    (از طرف همسر عزیزم)

سال نو مبارک

 

 

عطر نرگس، رقص باد. نغمه شوق پرستوهای شاد.خلوت گرم کبوتران

مست.نرم نرمک میرسد اینک بهار.خوش به حال روزگار.سال نو مبارک

دوستت دارم

برای من زیباتر از ریزش نم نم بارون،


قشنگتر از دشت و بیابون،


رنگ چشمون تو بوده.


برای من زیباتر از طلوع خورشید بین کوهها...


آب جاری توی رودها...


شوق اشکای تو بوده.


حقیقته حقیقته ای همیشه تکیه گاهم...


ای تو شعر هر ترانم...


بی تو همدمی ندارم.


عاشق تویی،شیدا تویی


مریم پاکیزة من،


ای تو معنای صداقت...


تو حقیقتی،حقیقت.


تو عزیزی،نازنینی،


تو،تو این عشق ، عاشق ترینی


من به لطفت جون گرفتم...


مهربونم،به تو خو گرفتم.


تو رو دوست دارم...


تو رو دوست دارم...


تو رو دوست دارم...

راه نرفته

شاید بگید آدم برای گذشته هاش دلتنگی میکنه نه برای روزی که هنوز نیومده . من کاملا موافقم اما منظور من فردایی نیست که نیومده  ,  من فردا و فرداهایی رو میگم که گذشته ... وتمام شده...
 روز هایی که کلی برنامه ریزی براشون انجام داده بودیم . و انتظار رسیدنشونو میکشیدیم.
و میخواستیم کارهای مفید کنیم  ...اخلاقمونو تغییر بدیم ... بهتر باشیم ...به جایی که میخواستیم برسیم  و خلاصه چیزی که میخواستیم بشیم... اینا همون حرفایی بود که برای روز نیومده (فردا) میزدیم .
اما وقتی که فردا میومد دوباره همه چیز مثل دیروز میشد و انگار که هیج تصمیمی نداشتیم  برای خودمون... و همین طور روزها و فرداهای دیگه...
و اینطور بود که بزرگ شدیم . 
بعضی هامون تو گذشته موندیم و حسرت کارهای نکرده و راههای نرفته ای رو خوردیم که باید انجام میدادیم و میرفتیم ... و به جاش بیراهه رو انتخاب کردیم .
بعضی دیگه هم بعد از کیش و مات شدن ;  دوباره بازی درست تری رو با دقت و پیش بینی کردن شروع کردیم تا اشتباههای گذشته رو جبران کنیم ...
...و بعضی دیگه هم (به خیال خودمون) فکر کردیم دیگه هیچی فایده نداره...حتی جبران! اما یادمون رفت که " انسانی برنده ست که تو بازی زندگی بعد از شکستش دوباره بلند شه و شروع کنه! شروع..." 
 
...و اینطور می شه که آدم برای گذشته(فردای تموم شدش) دلتنگی میکنه که ای کاش اون فرداها رو به خوبی تموم میکرد و زود تر به خواسته های خوب زندگیش میرسید و "دوباره  میگه هنوز هم دیر نیست! فردا های زیادی هست که هنوز نیومده ! "
  
...و به  خودمون میگیم : امروز فرداییست که دیروز منتظر آن بودی پس از دستش نده تا همانند قبل افسوس بخوری و آن را  بر باد رفته ببینی...هنوز فردایی هست که از دستت نرفته! 
 
پس این حرفو رسمی تر و عادلانه تر برای خودمون و تو گوش دیگران زمزمه می کنیم :
 
 "راه فردا که در پیش داریم راه نرفته ی ماست آن را درست بپیماییم "


کاروان اربعین

 

باز دگر باره رسید اربعین ،جوش زند خون حسین از زمین !شد

چهلم روزعزای حسین جان،جهان باد فدای حسین

تسلیت میگم اربعین حسینی رو خدمت دوستان ،عزاداریتون مقبول

پروردگارا  داده هایت ،نداده هایت ،گرفته هایت راشکر میگویم

 

تنها، تنهایی عامل نا امیدیست،
تنها، خستگی روح، عامل کناره گیریست،
و تنها، بی همزبانی عامل همٌ و غم و درد است...
 پس
دنبال کسی باش که شادی را در دلت جریان بیندازد، دردهایت را بفهمد و تو را درک کند...
دنبال کسی نباش که همیشه امیدت را نا امید کند، همیشه تو را به سخره بگیرد و از همه بدتر غرورت را زیر پا له کند...

حواست باشد، حواست باشد که بازی زمانه، گرفتار اندوهت نکند...


امید

                                      بنام ایزد منان

چشم هایت را ببند. اینجا آخر دنیاست. آنجایی كه تمام راه ها به بن بست ختم می شود. پایان دنیا جای دوری نیست. چشم هایت را ببند، می تواند همین جا باشد. همین جایی كه در زندگی ایستاده ای. می تواند همین لحظه باشد.هیچ راهی نیست. انگار تمام دردهای عالم هوار شده اند روی سرت. دلت، قلبت، روحت دیگر توان فشار اضافی را ندارد. فكر می كنی دیگر نمی توانی ادامه دهی. پس چشمهایت را ببند. اینجا همان جایی است كه فكرش را می كردی. آخر دنیا...
حالا چشمهایت را باز كن. تو هنوز زنده ای.هنوز زمان به آخر نرسیده است. در آخرین آخرین نقطه پایان باز هم اندكی جا هست. چشم هایت را باز كن. نفس بكش.

فرق عشق با ادواج

 

                            بنام ایزد منان

شاگردي از استادش پرسيد: عشق چست ؟

استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پر خوشه ترين شاخه را بياور اما در هنگام عبور از گندم زار، به ياد

داشته باش كه نمي تواني به عقب برگردي تا خوشه اي بچيني...

شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتي طولاني برگشت.

استاد پرسيد: چه آوردي ؟

با حسرت جواب داد:هيچ! هر چه جلو ميرفتم، خوشه هاي پر پشت تر ميديدم و به

اميد پيداكردن پرپشت ترين، تا انتهاي گندم زار رفتم.

استاد گفت: عشق يعني همين...!

شاگرد پرسيد: پس ازدواج چيست ؟

استاد به سخن آمد كه : به جنگل برو و بلندترين درخت را بياور اما به ياد داشته باش

كه باز هم نمي تواني به عقب برگردي...

شاگرد رفت و پس از مدت كوتاهي با درختي برگشت .

استاد پرسيد كه شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: به جنگل رفتم و اولين

درخت بلندي را كه ديدم، انتخاب كردم. ترسيدم كه اگر جلو بروم، باز هم دست خالی

 برگردم .

استاد باز گفت: ازدواج هم يعني همين...!

و این است فرق عشق و ازدواج ...

 


هنوز هم عاشقانه‌هایم را عاشقانه برای تو می‌نویسم..
هنوز هم در ازدحام این همه
بی تو بودن از با تو بودن حرف می‌زنم..
هنوز هم
باور دارم عشق ما جاودانه است..

این روزها دیگر پشت پنجره می‌نشینم و به استقبال باران می‌روم.
می‌دانم پائیز، هنوز هم شورانگیز است..
می‌دانم  یکی از همین روزها کسی که نبض
زندگی من است،
کسی که جز تو نیست بازمی‌گردد..

می‌دانم تمام می‌شود و ما رها می‌شویم؛ پس بگذار بخوانم:
اولین عشق من و آخرین عشق من تویی
نرو، منو تنها نذار که سرنوشت من تویی
..

امروز هم تموم شد یه روز شلوغ وخسته کننده دیگه :اما وقتی فکر می کنی که این همه خستگی ناشی از کار برای رضای خلق خدا بوده این خستگی از تنت رفع میشه .

 

خوشبختی

                                                 بنام  ایزد منان 
 

 

 

 

شاتو بريان

سعادت  مانند توپ فوتبال  است  وقتي  از ما دور مي  شود  دنبال آن مي دويم و وقتي  مي ايستد با يك ضربه  آنرا از خود  دور مي سازيم .

 مونترلان

قهرمان واقعي كسي  است  كه سبب خوشي  ديگران مي گردد.

شامفور

براي اينكه بشر بتواند  در دنيا خوشبخت زندگي كند بايد از قسمتي از توقعات خود بكاهد

 

سلام دوستای گلم

دلم واسه همتون تنگ شده بود :من خیلی خوشبختم که دوستای خوبی مثه شما دارم